loading...
.:: LOVE RAIN ::.
WELCOME
     ..:: به سایت    باران عشق   خوش آمدید ::..
..:: لط فا برای استفاده مفید از مطالب در سایت عضو شوید ::..
..:: لطفا جهت مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس استفاده نمایید ::..
..:: در صورت بروز مشکل در آدرس فعلی از آدرس www.love-r.ir استفاده نمایید ::..
تبلیغات

باران عشق

http://anhdepblog.com/graphics/rain/images/anhdepblog.com_rain4.gif

آخرین ارسال های انجمن
IDIN215 بازدید : 1 پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

%داستان انسان و تنهایی

نامی‌ نداشت.نامش‌ تنها انسان‌ بود؛

و تنها دارایی‌اش‌ تنهایی. گفت: تنهایی‌ام‌ را به‌ بهای‌ عشق‌ می‌فروشم. کیست‌ که‌ از من‌ قدری‌ تنهایی‌ بخرد؟
هیچ‌کس‌ پاسخ‌ نداد.گفت: تنهایی‌ام‌ پر از رمز و راز است، رمزهایی‌ از بهشت، رازهایی‌ از خدا.
با من‌ گفت‌و گو کنید تا از حیرت‌ برایتان‌ بگویم… هیچ‌کس‌ با او گفت‌وگو نکرد.و او میان‌ این‌ همه‌ تن، تنها فانوس‌ کوچکش‌ را برداشت‌ و به‌ غارش‌ رفت.
غاری‌ در حوالی‌ دل. می‌دانست‌ آنجا همیشه‌ کسی‌ هست. کسی‌ که‌ تنهایی‌ می‌خرد و عشق‌ می‌بخشد.
او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما فراموشش‌ کردیم‌ و نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ مدت‌ آنجا بود.سیصد سال‌ و نُه‌ سال‌ بر آن‌ افزون؟ یا نه، کمی‌ بیش‌ و کمی‌ کم.
او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ کرد و چه‌ گفت‌ و چه‌ شنید؛ و نمی‌دانیم‌ آیا در غار خوابیده‌ بود یا نه؟
اما از غار که‌ بیرون‌ آمد بیدار بود، آن‌قدر بیدار که‌ خواب‌آلودگی‌ ما برملا شد. چشم‌هایش‌ دو خورشید بود، تابناک‌ و روشن؛ که‌ ظلمت‌ ما را می‌درید.
از غار که‌ بیرون‌ آمد هنوز همان‌ بود با تنی‌ نحیف‌ و رنجور. اما نمی‌دانم‌ سنگینی‌اش‌ را از کجا آورده‌ بود،
که‌ گمان‌ می‌کردیم‌ زمین‌ تاب‌ وقارش‌ را نمی‌آورد و زیر پاهای‌ رنجورش‌ درهم‌ خواهد شکست.از غار که‌ بیرون‌ آمد، باشکوه‌ بود.
شگفت‌ و دشوار و دوست‌ داشتنی. اما دیگر سخن‌ نگفت. انگار لبانش‌ را دوخته‌ بودند، انگار دریا دریا سکوت‌ نوشیده‌ بود.
و این‌ بار ما بودیم‌ که‌ به‌ دنبالش‌ می‌دویدیم‌ برای‌ جرعه‌ای‌ نور، برای‌ قطره‌ای‌ حیرت. و او بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بگوید، می‌بخشید؛ بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بخواهد.
او نامی‌ نداشت، نامش‌ تنها انسان‌ بود و تنها دارایی‌اش، تنهایی

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
آیدین عطادخت
http://s5.picofile.com/file/8125269100/ff.jpg

آیدین عطادخت
http://up.aidin-atadokht.ir/up/aidin-atadokht/Documents/aydin%202.jpg

COMING SOON

http://up.aidin-atadokht.ir/up/aidin-atadokht/Pictures/Untitled-1280212.jpg

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سال 92 را چه جوری پشت سر گذاشتی؟
    IDIN ATADOKHT

    لحظه های بی تو بودن
    اتفاقی رخ نمی دهد
    وقتی تو نباشی
    فقط لحظه ها دیر سپری می شوند
    وتنهایی
    پتک اش را ، محکم تر روی قلبم می کوبد
    مهم نیست
    عادی می شود ، لحظه های بی تو بودن...

    اطلاعیه هفتگی

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


     آدرس دوم سایت به نشانی

    www.love-r.ir افتتاح شد.

    ********************

    ورود کاربر گرامی

    بابک شهریاری لرد

    را به جمع دوستان باران عشق

    گرامی میداریم

    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 44
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 192
  • بازدید کلی : 2,559
  • شاهکار تنهایی

    شاهکار تنهایی

    آدم های ناپیدار
    حالم گرفته ازين شهر شلوغ
     
    با ادم هايي ك همچون هوايش ناپايدارند!
     
    گاه انقد پاك ك باورم نميشود!
     
    گاه انقد الوده ك نفسم ميگيره!
    مدیران
    مدیر و گرافیست:
    آیدین 124
    تهیه مطالــــــب :
    بــاران موسوی 
    کافه تنهایی
    جذب نویسنده


    باران عشــــق قصـــد دارد نویسنــده برای
    سایــــت جــذب کنــد.نویسنده باید در روز
    حداقـل دو مطلب با استفاده از منابعی که
    سایت تعیین می کند،در سایت قرار دهد.
    نویسنــده باید با محیــط وردپرس فارسـی
    آشنایــی داشتــه باشــد.به میزان فعالیت
    نویسنده در ماه مبلغی به او تعلق خواهد
    گــرفت.در صــورت تمـایل روی لینـــک کلیــک نمایید.

    ثبت نام